جدول جو
جدول جو

معنی اچش تو - جستجوی لغت در جدول جو

اچش تو
ازمراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
باصطلاح کشتی بانان خلیج، تخته ای که روی تختهای اساس کشتی کوبند. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
انگشت و زغال. (برهان) :
اگر ز قلزم لطف تو قطره ای بچکد
درون کورۀ دوزخ لهب شود اشتو.
منصور شیرازی (از فرهنگ نظام).
، مورد نظر واقع شدن کسی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
سبزه.
لغت نامه دهخدا
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
رودخانه ای در اهلم رستاق بین نور و آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
آب و تاب دادن در صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی
غم و غصه، رنج و اندوه، بی تابی ناشی از رنج، حرارت و تف
فرهنگ گویش مازندرانی
نور چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
اشتها، میل به غذا، شنیدن
فرهنگ گویش مازندرانی